کجایی مادرم...

ساخت وبلاگ
به مادرم بگین قفس شکسته  و پرنده پر زده به مادر بگین بهار اومده به مادرم بگین غروب خسته بود که من سرم بر دامنه تو بود به مادرم بگین هنوز خندهاش تو سر جهاز شه به مادرم بگین هنوز گریهاش تو جا نمازشه  به مادرم بگین خسته ام از نبودنش مامان  خسته ام از محبتهایی که هیچ وقت جاتو پر نمیکنه بلکه بیشتر تورو  و نبودنتورو به چشام میکشن مامان هنوز به فکرتم هنوز کنارتم هنوز  مثل همیشه سرم رو شوناهاته  هنوز موهام لای انگشتاته  به مادرم بگین هنوز قلبم درد میکنه از نبودنش  از لبخند قاب عکش هنوز  دلم درد  داره مامان هیچ چیز و هیچکسی جای تو رو نمیگیره مامان  مامان نازم  مامان مامان قشنگم چطوری میشه تو رو فراموش کنم  مامان چطوری بعد از این همه مدت   نبودنت رو باور کنم    مامان  الان کجایی  مامان تو بخند کاریت نباشه بذار اینقدر صدات کنم  بذار اینقدر مامان  مامان بگم گه با اسم تو جونم به لبم بیاد مامان من سنگ دل نشدمهااا  مامان فقط گریهامو  پنهان میکنم  فقط توی خودم با خودم با عکست سر میکنم  مامان مامان چرا دیگه به خوابم نمیایی  بیا.... بیاو شادم کن بذار یکبار دیگه حس مادر داشتن رو لمس کنم  بذار منم مثل بقیه بگم مامان و تو هم بگی جانم مامان و من هم باز احساس بچگی کنم  بیاااا .... بیا مامان بهت نیاز دارم خیلی بهت نیاز دارم بازهم دوست دارم مامان بازهم بیشتر از تمام نفسهام  کجایی مادرم......
ما را در سایت کجایی مادرم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryadavodi بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 19 بهمن 1401 ساعت: 18:17

به مادرم بگین قفس شکسته  و پرنده پر زده به مادر بگین بهار اومده به مادرم بگین غروب خسته بود که من سرم بر دامنه تو بود به مادرم بگین هنوز خندهاش تو سر جهاز شه به مادرم بگین هنوز گریهاش تو جا نمازشه  به مادرم بگین خسته ام از نبودنش مامان  خسته ام از محبتهایی که هیچ وقت جاتو پر نمیکنه بلکه بیشتر تورو  و نبودنتورو به چشام میکشن مامان هنوز به فکرتم هنوز کنارتم هنوز  مثل همیشه سرم رو شوناهاته  هنوز موهام لای انگشتاته  به مادرم بگین هنوز قلبم درد میکنه از نبودنش  از لبخند قاب عکش هنوز  دلم درد  داره مامان هیچ چیز و هیچکسی جای تو رو نمیگیره مامان  مامان نازم  مامان مامان قشنگم چطوری میشه تو رو فراموش کنم  مامان چطوری بعد از این همه مدت   نبودنت رو باور کنم    مامان  الان کجایی  مامان تو بخند کاریت نباشه بذار اینقدر صدات کنم  بذار اینقدر مامان  مامان بگم گه با اسم تو جونم به لبم بیاد مامان من سنگ دل نشدمهااا  مامان فقط گریهامو  پنهان میکنم  فقط توی خودم با خودم با عکست سر میکنم  مامان مامان چرا دیگه به خوابم نمیایی  بیا.... بیاو شادم کن بذار یکبار دیگه حس مادر داشتن رو لمس کنم  بذار منم مثل بقیه بگم مامان و تو هم بگی جانم مامان و من هم باز احساس بچگی کنم  بیاااا .... بیا مامان بهت نیاز دارم خیلی بهت نیاز دارم بازهم دوست دارم مامان بازهم بیشتر از تمام نفسهام  کجایی مادرم......
ما را در سایت کجایی مادرم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryadavodi بازدید : 75 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 13:27

پرستارم تو هستی مادر به دریا بنگروم دریاتو بینومبه صحرا بنگرم صحراتو بینم چو برتو بنگروم جای خالی تو بینم مادر همه چیز سرجاشه همه کس  با کار خودشه همه دنیا داره بکارش ادامه میده اما مادر فقط تو نیستی فقط تو نیستی  تا دنیای منو اباد کنی .......... میدونی مامان خیلی وقتها تنها میشم  وقتی که هواتو میکنم فقط بیاد اون موقعها که بودی  اون دستای قشنگتو تجسم میکنم  یادش بخیر ..... نمیدونم  چی بگم از هرجا مینویسم همش درده  .. دری که با نبودن تو بوجود امده  دری که درمونی نداره مامان خیلی چیزارو خودت میبنی و خبرداری  دیگه نیازی نیست من برات تعریف کنم .... فقط ما موندیم ههه  میخندم میدونی چرا  خندم میگیره به اون همه محبتهایی که میکری  حالا حتی با اکراه ی فاتحه میفرستن  مهم نیست  مامان .. مهم اینه که تو مال خودمی هنوزم پنج شنبها میام پیشت هنوز هم میدونم دلواپسی هنوزم میدونم که اگر دیر برسم خونه بازم بی تابی . اما عجیب دلم محبتهای تورو میخواد آخخ مامان چقدر خوب میشود بازم بودی کنارمون ما که هنوز سنی نداشتیم ما که هنوز تازه داشتیم میفهمیدیم مادر یعنی چی ... نمیدونم چرا بدم میاد یکی بهم محبت مادرانه کنه نمیدونم چرا تنفردارم از کسی دست به صورتم بکشه و بخواد اشکام رو پاک کنه . نمیدونم چرا تنفر دارم از کسی که بیاد موقع  بیماری  که تب دارم دست به پیشونیم بذاره و نگاه کنه که دارم توی تب میسورم . نمیخوام  هیچی نمیخوام از کسی   اینا فقط مال تو بوده  اینا فقط کارتو بوده میخوام یادگی  از تو داشته باشم  میخوام فقط تو  فقط تو پرستارم باشی فقط تو مامان ..... باز هم راضی هستم به رضای خدا ب کجایی مادرم......
ما را در سایت کجایی مادرم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryadavodi بازدید : 53 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 13:27